Archive for دسامبر, 2022
نویسنده در ستیز با قلم
سمیون شاما[1] در بخش نخست برنامه تلویزیونی بی بی سی با نام «تاریخ اکنون[2]» از تجربههای زندگیش میگوید. به سال 1945 زاده شده است. به شبی که موشکهای وی-2 بر لندن فرود آمدند و نیروی هوایی بریتانیا شهر درسدن آلمان را بمباران کرد. روایت را از همینجا آغاز میکند که جذاب و تاثیرگذار است.
عنوان فرعی این بخش نخست «حقیقت و مردمسالاری[3]» است. سیمون شاما به یاری این دو مفهوم به نقش هنر، موسیقی و ادبیات در رژیم توتالیتر میپردازد. از دید او به زمانهی بحران نه سیاستمداران، که نویسندگان، هنرمندان و اهل موسیقی ما را از خواب بیتفاوتی بیدار کرده و در ما دگرگونی ایجاد میکنند.
سیمون شاما در بارسلون جلوی نگارهی گوئرنیکا (1937) از پیکاسو میایستد تا بگذارد وحشت بمباران به زمان جنگ داخلی اسپانیا را حس کنیم. این صحنه، برای بیننده یادآور جنگ و ویرانی روزانهی جهان و زندگی شهروندان است و انگار بازتابی از آنچه در صد روز گذشته در شهرها و خیابانهای ایران اتفاق افتاده و ادامه دارد.
شاما با پسر ِ جرج اورول نگاه میاندازد به کتابها دربارهی سازمان امنیت استالین در زمان جنگ داخلی اسپانیا که به اختلاف میان نیروهای داوطلب جهانی در جنگ داخلی دامن میزد. جرج اورول به درستی در «درود بر کاتالونیا» آن را شرح داده است.
شاما پس از این شرح به روستای نویسندگان (پردلکینو[4]) در بیرون از مسکو میرود. نوهی بوریس پاسترناک از تعقیب و فشار بر پدربزرگاش به خاطر انتشار «دکتر ژیواگو» دربارهی انقلاب روسیه و جنگ داخلی میگوید. کتابی که در کشور خودش ممنوع بود. از اینجا نقب میزند به اکنون و با یکی از اعضای گروه موسیقی پوسی رایت[5] دربارهی فشار دوران پوتین صحبت میکند. از قانون جدید سانسور تبلیغ برای الجیبیتیکوییر میگوید که کتابهای نویسندگانی چون بوریس آکونین[6]، لودمیلا اولیتسکایا[7] و دیمیتری بیکوف[8] را از کتابفروشیها جمع کردهاند. کتابهای ده تاریخنگار روسی از جمله میخاییل زیگار (با کتاب درخشان «امپراتوری باید بمیرد[9]«) هنوز در کتابفروشیها موجود است، اما پیچیده در کاغذ قهوهای با نوشتهی روی آن:»جاسوس خارجی و 18+). نام آکونین از تمام پوسترهای نمایش در مسکو و سنت پترزبورگ حذف شده است. نمایشنامه از روی رمان تحسین شده در جهان گوزل یاخینا[10] با نام «زلیخا چشم باز میکند» ممنوع شده است، به این دلیل که در نامه سرگشادهاش نوشته است: به دلیل حملهی روسیه به اوکراین، جهاناش ویران شده است.
شاما پس از روسیه به پراگ میرود و واسلاو هاول را میبینیم. نویسندهی مخالف که اعتقاد داشت به زمان فشار باید با قلم بجنگی. گفتاوردی میآورد از مقالهی «قدرت بی قدرتان[11]» از سال 1978: «چون رژیم زندانی ِ دروغهای خود است، باید همه چیز را جعل کند. گذشته را جعل میکند. اکنون و آینده را جعل میکند.» هاول اما به عکس جرج اورول در 1984، امیدوار است و میگوید که مردم از این جعل نفرت دارند. وقتی پایههای رژیم تَرَک بخورد، انفجار نزدیک خواهد شد.
اینهمه چهقدر نزدیک و آشناست. رژیم مستبد ایران با استبداد بینظیر در تاریخ، آهنگساز جوان را به خاطر نوشتن و خواندن ترانهی «برای …» دستگیر میکند و گوشمالی میدهد. هنرپیشه را به خاطر تنها یک توییت دستگیر میکند. شاعران و نویسندگان بسیاری را کشته، زندانی کرده و میکند. نوجوانان ِ آینده ساز وطن را در کف خیابان به گلوله میبندد. دستگیرشدهگان را نه تنها شکنجه که تعرض و تجاوز میکند. در هر سخنرانی از رهبر گرفته تا مزدوران پیراموناش به جعل میپردازد. حق با هاول است: زندانی دروغهای خود است و باید که همه چیز را جعل کند. این نشانهی تَرَک پایههای رژیم است. انفجار دیر نیست.
[1] Simon Schama
[2] History of Now
[3] Truth hand Democracy
[4] Perdelkino
[5] Pussy Riot
[6] Boris Akonin
[7] Lyudmila Oelitskaya
[8] Dimitri Bykov
[9] The Empire Must Die
[10] Guzel Yachina
[11] The power of de Paowerless